در روز چهارشنبه موافق با۱۹۸۹٫۱۲٫۱۳در روستای دیرالسوق-شرقیه که اهالی ان روستا شیخ شحات را بسیاردوست میداشتند.ان روستا محل درگذشت مرحوم الحاج عبدالعظیم المنسی بود و تلاوت بعد از نماز عشاء و از سوره احقاف بود .هنگامی که شیخ شحات این ایه را خواند(والذى قال لوالدیه أف لکما أتعداننى أن اخرج..الآیة۱۷)..(ویلک آمن)وسط ایه… ان را سه بار تکرارکرد…ناگهان جوانی از شهرسنبلاوین که از دوستداران شیخ بود بلند شد وشروع کرد به فریاد و تشویق کردن و با صدای بلند بیان داشت:(به خدا باید ان را یکبار؛دوبار؛سه بار گوش نمایم!!!)سپس جوان باخروش و در حالتی با ذوق و شوق فراوان پی در پی جلوتر امد و این بار شروع کرد به فریاد ✅آموزش صحیح نفس گیری...
ما را در سایت ✅آموزش صحیح نفس گیری دنبال می کنید
برچسب : خاطره,استاد,شحات,محمد,انور, نویسنده : mujtabasoldier بازدید : 93 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 16:46